دلِ من را بَردار
بین دستان پر از عاطفه خویش گذار
قلبِ غمدیده من را بَردار
و در آغوش پر از مهر و صفایت بگذار
آه جانا !
تو به مهتاب بگو، تا که نشیند سَرِ این بالینم
و بپرسد ، که این کلبه چرا ویران است
گر که خود نیمه شب آیی زِ رویاهایم
جای مهتاب نگارا تو بپرس
که چرا کلبه من ویران است
ویران ,کلبه ,تو ,مهتاب ,شب ,نیمه ,پر از ,کلبه چرا ,این کلبه ,چرا ویران ,من را
درباره این سایت